بر اساس آن چه که در خبرها و نقلها و نشست خبری فیلم مصادره گذشت، من فکر میکردم که با یک طنز بازاری مبتذل مواجهم که یک قصه سطحی دارد و یک سری شوخیهای مجاز و غیرمجاز؛ و تصور ذهنی من از فیلم چیزی که دیدم نبود. در دهه اخیر، سینمای ایران تحت تأثیر هجوم فیلمهای طنز قرار گرفت و شاید بتوان گفت شروع کننده این جریان هم اخراجیها بود؛ این فیلمها با توجه خوبی از طرف مخاطب مواجه شد. تا قبل از فیلم اخراجیها در سینمای ایران میزان فروش خیلی پایین بود و ما با یک سینمای ورشکسته از نظراقتصادی مواجه بودیم. اخراجیهای یک که ساخته شد موج جدیدی را با خودش آورد. در شمارههای بعد هم با فروش بیشتر مواجه شد و هم با رکورد تعداد مخاطب.
■
ظرفیت بالقوه سینمای ایران برای تولید آثار طنز
جریان دیگری که همزمان به راه افتاد، بازسازی سالنهای سینما بود. در یک دوره کوتاه، تعداد سینماهای خوب و قابل قبول و استاندارد در کشور بالا رفت. این دو عامل اصلیترین عواملی هستند که موجب شد اقتصاد سینما در سالهای اخیر رشد کند. سال گذشته آماری دیدم که از ۲۰ فیلم پر فروش سینمای ایران در سال ۹۶، هجده تاش طنز بوده است و این آمار قابل توجهی است و میتواند در تمام سطوح مدیریتی، سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی تأثیر بگذارد و خیلی چیزها را عوض کند. با توجه به این نکات، سینمای ایران دارای یک ظرفیت بالقوه بسیار مناسب برای ساخت آثار طنز است، یعنی آثاری که تضمینی برای چرخیدن اقتصاد و بازگشت پولش وجود دارد؛ اما یک نکته را باید مدّ نظر قرار داد؛ ۱۸ فیلمی که طنز بود و فروش بالا داشت، چه مضامینی داشته است؟ آیا محتوایی را که ارائه دادهاند ارزشمند، سالم، خانوادگی، مطابق ارزشهای اخلاقی و ایدئولوژیک جامعه بوده یا نه؟ باید این را بررسی کنیم. من فکر میکنم در بیشتر این آثار صحنهها، سکانسها و بخشهایی از قصه مطابق این ارزشها نبوده است. هنوز هم فیلمسازان ما وقتی میخواهند سراغ طنز بروند، میروند سراغ آن بخشی که به قول شهید آوینی، غرایض حیوانی انسان را نشانه میگیرد؛ اما آیا نمیشود شما به سراغ طنز بروید و این بخش از غرایض حیوانی، یعنی جنسیت، خشونت، الفاظ رکیک، اینها را توی فیلم به کار نبرید؟ این یک سؤال اساسی است که اگر درست به آن جواب داده شود، افق سینمای ایران روشنتر خواهد شد. من معتقدم میشود فیلم طنزی ساخت که دچار ابتذال نباشد.
■
«طنز سیاه» برای نقد سیاهیها
در فیلمهای طنز ژانری داریم به نام طنز سیاه که شما به واسطه مفاهیم طنازانه، اغراق و بقیه ادواتی که در اختیار طنز هست موضوع فیلم را به نقد میکشید؛ مفاهیم یا اشخاص و اتفاقاتی را به تمسخر میکشید موجب میشوید ارزشهای مردم و مخاطب جابهجا شود. در آثار طنزی که بعد از انقلاب ضد پهلویها، ضد نظام شاهنشاهی، ضد جریانهای سلطنتطلب فراری و کلونیهای اپوزیسیون شکل گرفته خارج از کشور که درگیر فعالیتهای ضد نظام هستند و شبکه راهانداختند، ساخته شده، انصافاً از فیلم مصادره قویتر و بهتر برای به تمسخر کشیدن این افراد ندیدم. کارگردان از فضای طنز سیاهش برای نشان دادن مسخره بودن تفکر سلطنت طلبی خیلی خوب استفاده کرده است. البته سکانسهایی که هنوز آن رگهها و ریشههایی که از ابتذال توی فضای فیلمهای کمدی ما سراغ داریم در آن وجود دارد و ما آن را توجیه و تأیید نمیکنیم. این فیلم و فیلمهای مشابه این میتواند بخشی از یک دوره گذار باشد برای رسیدن به یک فیلم طنز سالم و یک طنز سیاه. این گونه سینمایی خیلی بستر مناسب و ظرفیت خوبی است برای نشان دادن کاریکاتوریزه بودن برخی فضاها و آدمها و رفتارها؛ مثلاً ما برای خود آمریکاییها یا موضوعات مختلف توی این ژانر کار بکنیم. این خیلی ظرفیت خوبی است برای استفاده در موضوعات دیگر و چه بهتر که این ظرفیت را، این به اصطلاح گونه جذاب سینمایی را که این سالها در هالیوود بخوبی استفاده میشود، بچههای انقلاب استفاده کنند و به سمت آن بروند و سعی کنند که آلودگیهایش را کم کنند.
■
سینما همین است...
این فیلم از نظر فنی هم قابل قبول بود؛ بخصوص طراحی صحنه و گریم. اگر به آن سیر تاریخی ماجرا درست نگاه کنیم تغییرات فیزیکال شخصیتها خیلی خوب طراحی شده بود؛ با اینکه کار اول کارگردانش هم بود. سینما همین است، شهید آوینی میگوید که فیلم خوب فیلمی است که بتواند مخاطب را به سالن بیاورد و هزینه خودش را از دست مردم بگیرد. تا کی میخواهیم با پول نفت فیلم بسازیم؟ خیلی خوب است که فیلمی این طوری ساخته شود و بفروشد و یک مفهوم و ارزش را هم منتقل کند.
نظر شما